عطر و فرهنگ و هنر
عطر شعر دوم
چهار عاشقانه کوتاه عطرآگین.
بی نام | مریم قهرمانلو |
آمدن مگر چطور میتواند باشد؟
غیر از این است که عطرت بپیچد و
من هزار بهار را
شاخه به شاخه
به پای آمدنت
شکوفه دهم…
قبولم کن | نادر ابراهیمی |
قبولم کن!
قبولم کن، به گونه ی عاشقی که بجز عشق، هیچ چیز ندارد
و باورم کن
همچون گیاهی از عشق
روییدنی از عشق
بودنی از عشق،
و پناهم بده ای محبوب!
امروز در خیابان خلوتی می رفتم که بوی پیچیده ی به را بوئیدم
و به یاد درختان معطر هزار سال پیش افتادم
که در باغ های جنوب باغ تو چون بیشه ای از رنگ زرد بود
و عطر تو، عطر تن خاکی تو به خاطرم آمد
و بعد از هزار و چهارصد سال فریاد زدم:
من هنوز، هنوز، هنوز عاشق تو هستم
عطر تو | سید علی صالحی |
من با توام
مي خواهم آغشته عطر تو زندگي کنم
اين رد عطر توست
که از حيرت بادهای شمالي
شب را به بوی بابونگی برده است
تو کيستی که تاک تشنه
از طعم تو
به تبريک می … آمده است
گل شب بوی من| شمس لنگرودی |
شعرم
همهمه ی پنهان توست
گل شب بوی من
میخواهم تو را
در عبور عطر شبانه ام بشناسند
سلام خدمت گروه حرفه ای تینو پرفیوم.
عطر و شعر ایده خیلی زیبا و جالبی هست که به تصویر کشیدید. بسیار آرامش بخش و پر انرژیست . فوق العاده لذت بردم.
سلام و عرض ادب
بسیار سپاسگزارم از حسن نظر شما